پدرام جونمپدرام جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
هم پیمانی من و باباهم پیمانی من و بابا، تا این لحظه: 20 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

پدرام فینگیل

خرداد و تیر ماه 96.این روزها😎

سلام به پسر گلم این روزها ماه رمضونه و خیلی روزا سخت میگذره.حسابی هوا گرمه و ساعت افطار هم دیر وقت خلاصه همش خونه ایم و نمیشه بریم جایی هم بخاطر گرمی هوا هم بخاطر روزه بودن باباجون چند روز پیش زنگ زد و گفت میخوان واسه عید فطر بیان دهات.تو هم حسابی خوشحالی و داری لحظه شماری میکنی تا بریم اونجا و با گاو و گوسفند ها بازی کنی این چند روز بگذره و بریم بعد عکسای جدید تو میزارم.از اونجا هم با مامان جون اینا میریم تهران تا چند وقت بمونیم حسابی دلمون تنگ شده.تو هم هر روز یادشون میکنی و میگی بریم پیش مامان جون اینا. ️ الانم کنارم دراز کشیدی و مشغول کارتون دیدنی و هی هم من و خالی خالی میکنی از بس با خال صورتم ور رفتی که صورت همش درد میک...
31 خرداد 1396

فروردین تا خرداد 96😉

  عید دیدنی خونه مامانی با عمه رویا اینجا رفته بودی آرایشگاه و حسابی خوش تیپ کرده بودی ️ ️ از حموم اومده بودی گفتم یه عکسی بندازم از شیرینم یه روزم بردمت دکتر واسه چکاب کامل با بابا دوتایی رفتید آزمایش دادید اولش حسابی گریه کردی و حاظر نبودی سویشرت تو در بیاری.بعد وقتی دیدی اقای دکتر از بابا هم آزمایش میخواد بگیره کلی خندیدی اماده رفتن به عید دیدنی خونه پسرخاله بابا میخواستیم بریم با دستات داری قلب میفرستی عاشق خمیربازی هستی .چند روز پیش این حلزون قشنگ و خودت تنهایی درست کردی.عالیه پسرم اینجام پارک رفتیم و هی ژست میگرفتی واسه ...
23 خرداد 1396

1395خاطرات نفسم

اینجا رفتیم پارک جای خونه مون.خیلی دوست داری بری پارک اینم عکست با دوچرخه بابایی هستش که بابا داده درستش کردن تا یادگاری نگه دارش.روحش شاد اینجا هم رفتیم طرقبه.البته اون شب زلزله شده بود و همه مردم تا صبح تو خیابون بودن.اینم یکی از روزهای به یاد موندی بود اینم کاردستی پدرام جونی با مقوا بابا جون اومده با کلی خوراکی حسابی خوشحالی خوشتیپ مامان عاشق ژست گرفتن هاتم اینم که به زور خریدی.هر چی گفتم این به درد نمیخوره و برای کوچولوهاس.گفتی نه اخرش دایی و مجبور کردی تا بخرش تو راه هم هی میگفتی چه خوبه اصلا هم کوچیک نیست ...
23 خرداد 1396

سالی که گذشت

سلام به قشنگترین پسر دنیا.عزیزم حسابی درگیرم و نمیتونم وبلاگت و به روز کنم.   شرمنده.امروز اومدم تا کمی از سالی که گذشت واست بنویسم   خدا رو شکر سالم و سلامت هستی و این روزها حسابی شیطون شدی و حسابی اذیت میکنی   تو سالی که گذشت شکر خدا،صاحب خونه شدیم و اخرای تابستون اومدیم به خونه ای خودمون کلی اتاقت و دوست داری و لذت میبری😊   فقط از مامان جون اینا دور شدی و همیشه به یادشونی   این روزها مرتب میبرمت پارک و دو ساعت بازی میکنی تا حسابی هلاک بشی و بعد میایم خونه😂   حسابی تو خونه اذیت میکنی. یعنی به هیچ وجه حرف گوش نمیدی و فقط لج بازی میکنی   انشاله موقعیت جور بشه حتما اسمت و مینویس...
21 خرداد 1396
1